سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کاش تازیانه هایی بر سر یارانم بود تا در حلال و حرام تفقّه می کردند . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :14
بازدید دیروز :18
کل بازدید :89803
تعداد کل یاداشته ها : 35
103/2/7
6:42 ع

 

  «یا أیها الذین آمنوا! إتّقوا الله و قولوا قولاً سدیداً! یُصلِح لکم أعمالَکم و یَغفر لکم ذنوبَکم و مَن یُطِعِ اللهَ و رسولَه فَقَد فازَ فوزاً عظیماً

 

انتخابات بارزترین جلوه­ی عملِ اجتماعیِ مکلّف است. عملی که در فرایند پیچیده­ی آن چاره­ای جز کنکاش در شخصیت تعدادی از مؤمنان برای رأی به برخی از ایشان نیست. و این ورود، نزدیک شدن به خطوطِ قرمزی است که مرزهای بُرّنده­ی حقوق الناس، آن را در برگرفته است. محوطه­ای که شریعتِ مقدس، بسیار بر آن حساس بوده و بر تقوا در آن تأکید فراوان دارد. ورود به انتخابات ورود به چنین عرصه­ای است.

ورودی که در عین دشواری و حساسیت، واجب است. چرا که تعیین سرنوشت اسلام بدان وابسته است و اهمال در آن - هرچند کم باشد- پذیرفته نیست. پس برای ورود به معرکه­ی انتخابات باید مراقبتی مضاعف داشت و الا ضمانتی برای محفوظ ماندن از کیفرِ سنگینِ محرماتِ اجتماعی وجود ندارد.

برای انجام وظیفه در انتخابات باید چند مرحله را پیمود. مرحله­ی اول، اصل شرکت در انتخابات و ابراز رأی است بر خلاف آنان که گمان می­کنند به دلیل سختی رعایت حقوق شرعی در مسائل اجتماعی باید از این مسائل کناره گرفت، قرآن آن را امری مسلّم دانسته و لزوم صحت محتوای آن را بیان می­دارد و می­گوید: «اتقوا الله و قولوا» یعنی در حالی که تقوای الهی را لحاظ کرده­اید، ابراز عقیده کنید. یعنی شرط لازم این ورود را تقوا می­داند نه آن­که اساس ابراز نظر را زیر سؤال ببرد و صورت مسئله را پاک کند. مرحله­ی دوم درکِ «آن­چه باید گفت» است. «چه باید گفت»، مفهوم «چه نباید گفت» را نیز در دل دارد. آن­چه نباید گفته شود، با تبیین مصادیق «اتقوا الله» روشن ­می­شود. یکی از مهم­ترین مسائل در زمینه­ی هدایت انتخاباتی، مسئله شناخت نقاط ضعف نامزدهاست. آیا این عمل صحیح است؟ آیا لازم است؟ آیا می­توان در صحت و لزوم آن، به تفصیل نظر داد و ملاک این تفصیل چیست؟

در پاسخ به این سؤالات، باید گفت که اولاً لازمه­ی انتخاب یک گزینه از میان چند گزینه، مقایسه میان آن­هاست. پس نمی­توان چشم بر هم نهاد و بدون تحقیقی جامع، یکی را برگزید. اما محدوده­ی این تحقیق چه­قدر است؟ اصل اولی آن است که در مقام مقایسه، تنها نقاط مثبت، لحاظ و گزینه­ی برتر انتخاب شود. پس نباید در ابتدا با حذف گزینه به نتیجه رسید. در ابتدا باید از نامزدها تبیین کامل نظراتشان را طلبید و با سنجش آن­ها بهترین را برگزید. این نوع از عملکرد مربوط به موقعیتی است که اصل صحت اجمالی همه­ی گزینه­ها پذیرفته شده است ولی اگر نظر و منظومه اندیشه­ و رفتار یک گزینه، غیر صحیح بود، وضعیت تغییر خواهد کرد. اگر خطای آن شخص یا گروه به گونه­ای صریح و روشن است که نیازمند توضیح و تبیین نیست، باز هم نباید از تبلیغ گزینه­ی صحیح یا اصحّ، فراتر رفت. زیرا مبلغان گزینه غلط، با نشر نظرات خود، به تسهیلِ تشخیص گزینه مطلوب کمک می­کنند اما اگر خطای گزینه­ای برای برخی از مخاطبین، واضح نبود و به صورت شبهه در اذهان مطرح گردید، لازم است هدایت­گران و مبلغین به تبیین و تشریح خطایی که با ظاهری صحیح جلوه نموده، بپردازند. اساساً شبهه را شبهه نامیدند زیرا شبیه به حق و مدعی آن است. و این شباهت علت اشتباه حق و باطل است. و آنان که وظیفه هدایت را بر دوش دارند، بر خود لازم می­دانند که نقطه­ی انحراف و شکاف را کشف کرده و به آنان که دچار فتنه شده­اند بنمایانند تا از اشتباه رهایشان کنند. این عملکرد، هرچند اصل ثانوی است ولی در جای خود، لازم است. نمی­توان در حالی که قرآن­ها بر سر نیزه­اند از امیرمؤمنان (علیه­السلام) تنها بیان قوّت­های خودش را خواست و در صورت نمایش و مبارزه با مغالطه­ی جناح مقابل، او را متهم به تخریب و بداخلاقی نمود. بله؛ تخریب، شرعاً حرام و قطعاً بی­فایده بلکه مضر است. اما تخریب به چه معناست؟ تخریب یعنی خراب کردن و خراب کردن تنها در صورتی معنا می­یابد که چیزی درست باشد. آن چنان که گفتیم، در صورت وضوح نظرات و آگاهی داشتن مخاطبین، تخطّی از اصل اولی - یعنی بیان نقاط قوت و گزینش بهترین- خطاست زیرا نیازی به ورود به نقاط ضعف نیست اما اگر جهل یا غبار شبهه، شناخت را دشوار کرد، تبیین حقیقت لازم است و این، هرگز به معنای تخریب نیست. چند نکته در وجه تمایز و مصادیق تخریب و انتقاد قابل ذکر است:

 1- تخریب خیرخواهانه نیست.

 2- این که به شخص یا گروهی افترا بزنیم، تخریب است.

 3- این که نقاط قوت را نادیده گرفته و تنها نقاط ضعف را بیان کنیم، تخریب است.

 4- این که نقاط ضعف را بیش از آن­چه هست نشان دهیم، تخریب است.

 5- این­که مسئله­ی اثبات نشده­ای را به طور قطعی به کسی نسبت دهیم، تخریب است.

 6- این­که نقطه­ی ابهامی - که احتمال توجیه صحیح آن از طرف متهم و تبرئه­ی او در آن وجود دارد- را یک­جانبه مطرح کرده و از آن نتیجه بگیریم، تخریب است.

 7- این­که به جای نقد عملکرد یا صفت یک شخص، اساس شخصیت او را زیر سؤال ببریم، تخریب است.

 8- منتقد ممکن است اشتباه کند ولی مغرض نیست.

اما سه نکته را نباید فراموش کرد: اولاً ملاک در همه­ی آن­چه گفته شد، «قولوا قولاً سدیداً» است. یعنی مطلبی که بیان می­شود، استوار باشد به گونه­ای که در دادگاه عدل الهی، بتوان از آن دفاع کرد. مثلاً اگر مطلبی قطعی نیست، قطعی بیان نشود یا اگر احتمال چیزی وجود دارد، به صورت احتمالی مطرح شود. ثانیاً در انتخاب یک نامزد باید اصلحیت او احراز شود. نه آن­که فسق او احراز نشود. این که کسی فاسق نیست ، وظیفه شورای نگهبان است ولی رای دهندگان وظیفه دارند که اصلح را بشناسند و تفاضل او را احراز کنند پس در این روند، باید احتمالات هم لحاظ شود زیرا امور مهم، احتمال نیز مُنَجِّز (مسئولیت­آور) است چرا که محتمَلِ آن - ریاستِ جمهوری اسلامی به مدت 4 سال- بسیار بزرگ است. ثالثاً در استناد اقوال و افعال و افکار به یک شخص باید ابتدا سند را به شکل دقیق بررسی کرد پس از آن با در کنار هم قرار دادن آن­ها، به یک نظام دست یافت و آن کلی را ارزیابی کرد و کمتر به سراغ تک­گزاره­ها رفت. چرا که تک­گزاره­ها قابل تأویل و اغماض­اند و حتی خطای لفظی در آن­ها ممکن و محتمل است یا در بسیاری از موارد لازم است با قرائن مقام فهمیده شوند. پس باید منصفانه و با نگاهی جامع به ارزیابی جریان، برنامه و عملکرد نامزدها پرداخت.

و کلام آخر؛ قرآن راهکار رعایت تقوا را عدالت می­داند و می­فرماید «إعدلوا هو أقرب للتّقوی» عدالت ریشه و عدل، یعنی برقراری توازن میان چند طرف. و تنها «حق»، صاحب وزن است و باطل، تنها کفی بر زلال حق است که با زینت­گری شیطان، مردمان را می­فریبد «لاُزیننّ لهم و لاُغوینّهم». پس نباید پنداشت که برای رعایت عدالت، باید میان حق و باطل، توازن و تساوی برقرار کرد. زیرا باطل اساساً پوچ است و پوچی هیچ­گاه صاحب وزن نخواهد بود. بلکه باید همه را به شکلی برابر از حق، بهره­مند ساخت و همه را با میزان حق سنجید که «الوزن یومئذ الحقّ.» و طبیعی است که در نهایت، غلبه و پیروزی با اصخاب حق باشد: «فأمّا الزبد فتذهب جفاءً و امّا ما ینفع الناس فیمکث فی الأرض.» و خداوند وعده داده که در صورت رعایت تقوا و استوار سخن گفتن، عملمان را اصلاح کند و مغفرتش را بر ما فرو ریزد و رستگاری برای کسانی است که از پروردگار و پیامبرش، اطاعت کنند: «یا أیها الذین آمنوا! إتّقوا الله و قولوا قولاً سدیداً! یُصلِح لکم أعمالَکم و یَغفر لکم ذنوبَکم و مَن یُطِعِ اللهَ و رسولَه فَقَد فازَ فوزاً عظیماً.»

 

 


92/3/18::: 7:46 ع
نظر()