بر اساس آنچه در مطلب گذشته گفته شد، احزاب و گروههایی که ذیل کلی حزب الله در جامعهی اسلامی شکل میگیرند، چند وظیفه و ویژگی دارند:
1- همهی آنها، همهی اصول جامعه و نظام را قبول دارند و در پی تغییر نرم یا سخت آنها نیستند. (خودی هستند)
2- مبتنی بر اختلافات اجتهادی و روشی از یکدیگر متمایز میشوند. بنابر این هر یک حول محور اندیشهی یک یا چند مجتهد شکل میگیرند. (فقهسالار)
3- خود را موظف به حمایت و تقویت نظام میدانند.
4- برای پیشبرد هرچه بهتر و بیشتر اهداف نظام فعالیت میکنند.
5- هیچ انگیزهای برای جلب منفعت شخصی ندارند.
6- مردمنهاد و غیر وابسته به کانونهای قدرت و ثروتاند.
7- در جهت تربیت نیروهای مؤمن، آگاه و کارآمد برای نظام اسلامی تلاش میکنند.
با این تفصیل، احزاب همواره ناگزیر در تعامل دائم با مراکز علمیپژوهشی دین هستند و به عنوان ثمرهی عینی فقه سیاسی شناخته میشوند و به اقتضای اختلاف مکاتب فقهی، احزاب مختلفی شکل میگیرند. این چنین سکولاریزم در عمل از مراکز علمی رخت برمیبندد زیرا فعالیتهای علمی نیز ناچار به پرسشهای واقعی مورد ابتلا و پویا منعطف خواهند شد. از سوی دیگر فاصله و اختلاف میان حوزه و دانشگاه نیز بیمعنا خواهد گشت چرا که همه در صدد پاسخگویی به سؤالاتی بیرونیاند پس با تضارب آراء و رفع سوء تفاهمات و وحدتبخشی به منابع و ملاکات بر اساس منطق، به یک مجموعهی همدل برای پیشبرد یک هدف، تبدیل میشوند. این روند به تدریج، همهی نهادهای تربیتی، آموزشی، فرهنگی، پژوهشی و تولیدی را تحت تأثیر قرار خواهد داد و همگان را در راستای ساخت یک تمدّن پویای اسلامی بسیج خواهد کرد و همه چیز در تراز آن تمدن، جهت خواهد گرفت.
به امید آنروز ...